ملکی که پریشان شد از شومی شیطان شد
یاری که دلم خستی در بر رخ ما بستی
...
هم باده جدا خوردی هم عیش جدا کردی ن
زان طلعت شاهانه زان مشعله خانه
زان خشم دروغینش زان شیوه شیرینش
شب رفت صبوح آمد غم رفت فتوح آمد
از دولت محزونان وز همت مجنونان
عید آمد و عید آمد یاری که رمید آمد
ای مطرب صاحب دل در زیر مکن منزل
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.